محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به سرکوب دانشجویان در ۱۸ تیر ۱۳۷۸ به وضوح اعتراف نموده است.
محمدباقر قالیباف با تاکید بر اینکه مجوز "حمله و تیراندازی" به کوی دانشگاه بر اساس پیشنهاد شخص وی صادر شده است، میگوید: "در سال ۱۳۷۸ و در پی حوادث کوی دانشگاه، سوار بر موتور ۱۰۰۰ بودم و مردم را با چوب میزدم."
بر اساس گزارشی که وبسایت کلمه صبح امروز منتشر کرده است قالیباف در دیدار با جمعی از بسیجیانِ منتقدش برای اثبات قاطعیت برخورد خود با اصلاح طلبان میگوید که در سال ۸۲ و بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثهی طرشت، در جلسهی شورای امنیت کشور حاضر میشود و با صحبتهای تند خود اعضای جلسه را تهدید میکند که هرکس بخواهد بیاید توی کوی و این کارها را انجام بدهد، او به عنوان فرمانده ناجا، آنها را لِه خواهد کرد.
قالیباف در سخنان خود از مخالفت آقایان معین و ظریفیان با پیشنهاد او در آن جلسه خبر میدهد و تاکید میکند که با برخورد تند وی، موفق میشود مجوز حضور نظامی و تیراندازی برای ناجا را در کوی دانشگاه از شورای امنیت کشور بگیرد.
شهردار تهران میافزاید: "در مورد فتنه، من از اول اسم فتنه را به کار بردم. چون به هر حال بنده کار امنیتی و اطلاعاتی کردم و تشخیص می دهم و کارشناس این کار هستم. من در یک جلسه با سطح طبقه بندی بالا گفتهام که شاید بیشترین حرکت را برای جلوگیری از حادثه از شنبه تا ۵ شنبه [بعد از انتخابات] من و سردار سلیمانی با هم انجام دادیم. همان موقع هم گفتم که جریانات فتنه، هم ما در عقل آنها، هم در دین و هم در اینکه آدم هایی سیاسی باشند شک داریم. من در مرداد ماه این را گفتم که رفتار اینها نه عقلانی است، نه دینی و نه سیاسی. آقای میرحسین اعتراض داری؟ تو که نخست وزیر این کشور بودی، شما که دم از قانون می زنی. باید از طریق قانون اعتراض کنی. البته ما هم باید به آنها مجوز تجمع می دادیم و فرصت را از فرصت طلبان می گرفتیم. در حالی که اینها می خواهند اوضاع را بهم بزنند."
وی در این دیدار با تاکید ادامه میدهد: "حادثهی سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامه ای را که نوشته شد من نوشتم (نامهی فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت، محمد خاتمی). بنده و آقای سلیمانی. وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زن ها هستیم. افتخار هم می کنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟"
قالیباف میگوید: "سال ۸۲، بیست و پنج روز در کف خیابان درگیری بود. اینهایی که می گویند همه شان با فتنه مبارزه کرده اند و قالیباف مبارزه نکرده است، آن ۲۵ روز یک نفرشاان موضع گیری نکرد. ۱۰ تا وزیر استعفا دادند و نامهی استعفای نفر یازدهم هم آماده بود که جلوی او را گرفتند. ۱۸ تا استاندار و ۱۲۰ تا فرماندار استعفا کردند. مجلس هم در اعتصاب بود که انتخابات دور هفتم را برگزار نکنند. در سال ۸۲ بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثه طرشت، من در جلسه شورای امنیت کشور محکم دعوا کردم و حرف های بسیار تندی زدم و شان جلسه را رعایت نکردم و گفتم که امشب هرکس بخواهد بیاید تو کوی و بخواهد این کارها را انجام بدهد، من به عنوان فرمانده ناجا، له شون می کنم و جمعشان می کنم. این عزیز جعفری شاهد است. حرف بقیه این بود که اگر نیروی انتظامی می خواهد وارد کوی دانشگاه شود باید مجوز شورای امنیت کشور را داشته باشد و مدیران دانشگاه این اجازه را بدهند. آقای معین و ظریفیان در آن جلسه بودند و با من مخالف بودند. من در آن جلسه با برخوردی که انجام دادم مجوز حضور نظامی و تیراندازی برای ناجا را در کوی دانشگاه از شورای امنیت کشور گرفتم."
شهردار تهران میافزاید: "در مورد فتنه، من از اول اسم فتنه را به کار بردم. چون به هر حال بنده کار امنیتی و اطلاعاتی کردم و تشخیص می دهم و کارشناس این کار هستم. من در یک جلسه با سطح طبقه بندی بالا گفتهام که شاید بیشترین حرکت را برای جلوگیری از حادثه از شنبه تا ۵ شنبه [بعد از انتخابات] من و سردار سلیمانی با هم انجام دادیم. همان موقع هم گفتم که جریانات فتنه، هم ما در عقل آنها، هم در دین و هم در اینکه آدم هایی سیاسی باشند شک داریم. من در مرداد ماه این را گفتم که رفتار اینها نه عقلانی است، نه دینی و نه سیاسی. آقای میرحسین اعتراض داری؟ تو که نخست وزیر این کشور بودی، شما که دم از قانون می زنی. باید از طریق قانون اعتراض کنی. البته ما هم باید به آنها مجوز تجمع می دادیم و فرصت را از فرصت طلبان می گرفتیم. در حالی که اینها می خواهند اوضاع را بهم بزنند."
وی در این دیدار با تاکید ادامه میدهد: "حادثهی سال ۷۸ که در کوی دانشگاه اتفاق افتاد، آن نامه ای را که نوشته شد من نوشتم (نامهی فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت، محمد خاتمی). بنده و آقای سلیمانی. وقتی در کف خیابان به سمت بیت رهبری راه افتادند، بنده فرمانده نیروی هوایی سپاه بودم. عکس من الان روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. با حسین خالقی. ایستادم کف خیابان که کف خیابان را جمع کنم. آن جایی که لازم باشد بیاییم کف خیابان و چوب بزنیم، جزو چوب زن ها هستیم. افتخار هم می کنیم. نگاه نکردم که من، سردار و فرمانده نیروی هوایی هستم و تو را چه به کف خیابان؟"
قالیباف میگوید: "سال ۸۲، بیست و پنج روز در کف خیابان درگیری بود. اینهایی که می گویند همه شان با فتنه مبارزه کرده اند و قالیباف مبارزه نکرده است، آن ۲۵ روز یک نفرشاان موضع گیری نکرد. ۱۰ تا وزیر استعفا دادند و نامهی استعفای نفر یازدهم هم آماده بود که جلوی او را گرفتند. ۱۸ تا استاندار و ۱۲۰ تا فرماندار استعفا کردند. مجلس هم در اعتصاب بود که انتخابات دور هفتم را برگزار نکنند. در سال ۸۲ بعد از به آتش کشیده شدن کوی دانشگاه و حادثه طرشت، من در جلسه شورای امنیت کشور محکم دعوا کردم و حرف های بسیار تندی زدم و شان جلسه را رعایت نکردم و گفتم که امشب هرکس بخواهد بیاید تو کوی و بخواهد این کارها را انجام بدهد، من به عنوان فرمانده ناجا، له شون می کنم و جمعشان می کنم. این عزیز جعفری شاهد است. حرف بقیه این بود که اگر نیروی انتظامی می خواهد وارد کوی دانشگاه شود باید مجوز شورای امنیت کشور را داشته باشد و مدیران دانشگاه این اجازه را بدهند. آقای معین و ظریفیان در آن جلسه بودند و با من مخالف بودند. من در آن جلسه با برخوردی که انجام دادم مجوز حضور نظامی و تیراندازی برای ناجا را در کوی دانشگاه از شورای امنیت کشور گرفتم."
گفتنی ست که این اولین بار که قالیباف با این وضوح به اقدامات سرکوب گرانهی خویش در خصوص کوی دانشگاه اعتراف مینماید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر